مقالات آرشیو خبر ها
تبخیر امید، تصعید حیثیت، انجماد آرزو

تبخیر امید، تصعید حیثیت، انجماد آرزو

 

بازی‌هایی هستند که برخی از تیم‌ها نمی‌توانند و نباید در آن بازنده شوند؛ دیدار دیروز یکی از آن همان بازی‌ها و یوونتوس یکی از همان تیم‌هاست. یووه اساساً اجازه ندارد که با 4 گل توسط امپولی در هم کوبیده شود. دیگر بَس است؛ این تراژدی تمام‌ناشدنی‌ را هر هفته پیش چشم هواداران اجرا نکنید. برخی از باخت‌ها آثاری بیش از یک شکست دارند؛ نتیجه‌ی‌ کسب شده توسط امپولی یک «تحقیرِ محض» و رویدادی بود که بعید است به این آسانی‌ها بتوان پس از آن سرها را بالا گرفت.

 

باور کردنی نبود تیم سیاه‌پوش داخل زمین همان یوونتوس آشنای ما باشد. ما حتی با حضور دل‌ریش‌کننده‌ مکس الگری در کنار نیمکت نیز همچنان خوش‌باور بودیم و تکه‌های کوچک باقیمانده از امید در قلب‌هایمان می‌پنداشت تیم تحت هدایت سرمربی مغضوب یووه دست‌کم برای نجات خود و باز کردن راهی برای استمرار سلطه‌اش در فصل بعد نیز که شده با دستی پر به تورین بازگردد. افسوس که دست‌پر بازگشتیم اما با کمری شکسته، قلبی پاره‌پاره و اعتباری حلاجی شده.

 

در فرداهای روشنِ یوونتوس هرگز غروب و سیاهی شامگاهِ کارلو کاستلانی و آنچه بر سرمان آوار شد را به یاد نخواهیم آورد. اصلاً بهتر که این پلشتی‌ها از یادها بروند و به نسیان سپرده شوند. حساب این غده‌ی چرکین از زخم‌هایی که به درد تجربه‌اندوزی می‌خورند نیز جداست. این تعفن را باید مثل پلوخونِ زخم‌ها کَند و از نحسی‌اش رهایی یافت.

 

تکرار و تجربه روز دوشنبه یکم خرداد 1402 را برای هیچ‌کس آرزو نمی‌کنیم؛ روزی که از صبح تا شامش با هر تیک‌تاک ساعت، طعم «کابوس» و «اضطراب» را مزه‌مزه می‌کردیم.

 

ما باختیم در حالی که برای‌مان مسجل بود بی‌دادگاهِ فدرال نابودمان خواهد کرد و برای باز نگاه داشتن کورسویی در انتهای این مسیرِ تباه، پیروزی ارزشی به بهای حیثیت‌ و آینده‌مان دارد. افسوس که در نخستین ساعات بامداد سه‌شنبه نه‌تنها همه‌چیزمان را از دست دادیم که یکی از زشت‌ترین صفحات تاریخ معاصر باشگاه بزرگ یوونتوس را نیز رقم زدیم.

 

آقای یوونتوس ما طرفداران، استحقاق مواجهه با این سکانس را نداشتیم.

 

********************

 

ضد گزارشی از افتضاح باورنکردنی تیم تحت هدایت الگری مقابل امپولی

 

 

صفر؛ مثل سایه‌ی عدالت در روز بیست و دوم مه 2014.

 

یک؛ مثل تک گل یووه، مثل اولین گل فدریکو کیه‌‎زا در رقابت‌های این فصل سری A؛ مثل یک شبِ دهشتناک همانند دیشب.

 

دو؛ مثل نمره‌‌ای که اکثر رسانه‌ها از 10 به ساندرو در این دیدار دادند. روحی سرگشته و حیران در زمین که بهترین تصمیم برای او و همه، پایان دادن به حضورِ غایبش در یوونتوس است!

 

سه؛ مثل مثلث ناکامی ولاهوویچ، دی‌ماریا و پاردس. سه ضلع با عملکردی فوقِ منفی. بازندگانی مغروق در گردابِ موقعیت‌ها و گل‌های از دست رفته از فرط بی‌انگیزگی و ناتوانـــی.

 

چهار؛ مثل گل‌های خورده از امپولی. «اِم» را که «نا» کنیم به یاد ناپولی و 5 گلی که آنها در کیسه‌مان کردند نیز خواهیم افتاد. مقایسه‌ای که البته درماندگی، افول و سقوط‌مان را بیش از پیش اثبات و به رخ‌مان می‌کشاند.

 

پنج؛ مثل نشانِ «نــیم» در ریاضیات. مثل نمره‌‌ای نصف و نیمه‌. مثل بلاتکلیفی و تردید برای توبیخ. مثل نمره‌ی میرتی و باربـی‌یِری. از یک طرف دل‌مان نمی‌آید جوان‌ها را به سُلابه بکشیم از یک طرف نمی‌توانیم بی‌اثری و ضعف‌های غیر قابل انکار آنها را بپوشانیم. اگر این دو نیم را یک بازیکن کامل بدانیم، با احتساب تصعید ساندرو، یوونتوس نیمه اول را 9 نفره بازی کرد!

 

شش؛ «شین» مثل شزنـــی. «شین» مثل شانس بدبختِ ما پس از جانلوئیجی بوفون. «شین» مثل شوربایِ شزنی و کنتراست مرگبار او از سویا تا امپولـــــی.

 

هفت؛ مثل فدریکو کیه‌زا. شماره هفتی که این روزها نه ما می‌دانیم کیست و نه خودش می‌داند. فقط می‌توانیم برای دیدار دوباره با آن شماره هفتِ لعنتی؛ همان که پیش‌ترها می‌شناختیم «خیال‌بافـــی» کنیم.

 

هشت؛ مثل خلأ یک شماره هشت همه‌کاره در میانه‌ی زمین. مثل طلاق عاطفی یوونتوس با همه‌کار‌ه‌ی نداشته‌اش در وسط زمین.

 

نه؛ 9 را که دو برابر کنیم به تعداد موقعیت‌های از دست‌رفته یوونتوس در طول 90 دقیقه‌ی این بازی می‌رسیم. 18 فرصت در مقابل 14 فرصتِ امپولی؛ با این تفاوت که 3 تا از 14 تای آنها گل (به جز گل اول که از پنالتی حاصل شد) و تنها یکی از 18 تای ما عاقبت به خیر شد.

 

ده؛ به رنگ امتیازات غصب شده از یوونتوس. به رنگ شرم؛ به رنگِ بر باد رفته‌ی «داد» در محضر «بی‌داد»؛ به رنگ امتیازاتی که آرزوهای یوونتوس را قتل‌عام کرد.


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
حامد
حامد «خبرنگار»
ارتباط با نگارنده: